شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۸

صبحی دگر



این مه چه خیالی است که همه فکر خورشید در آن است
وین عشقش چه سمائی است کز هر سو بی کران است

---

دلاکهدنبالرضایخاطرديمنباشد
چراکهخندهاشباعثخندهمنباشد

گرآزارمخیالمهماناخویشآزردهام
چراکهگریهاشباعثگریهمنباشد

---

ساعت قلبم بدست تو هرگز نخوابد
گر نگاه نافذت هردم برش بتابد



۱ نظر: