‏نمایش پست‌ها با برچسب فکر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب فکر. نمایش همه پست‌ها

یکشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۶

صدایی که به گوش نرسد


صدایی که به گوش نرسد ...

نامی دگر را خط زنی
شیفته ظواهر، لذات نفس دنبال کنی
عادت کنی و ترک عادت
روزگاری زین چشمه آب نوشیدی
حال بر بسترش حمام آفتاب گیری
فانیانی که از پس تو آیند و از پیش ات روند
و نامی که در دفتر نوشتی
و دوباره عادت کنی و دوباره ترک عادت
فراموش کنی ولی در یادت باقی ست
و این بار در فکر فرو روی
و دنیا برای اندیشه ات ایستد
ولی این بار کنی خرق عادت
و اوست که همواره نظاره گر توست ...

جمعه، مهر ۰۸، ۱۳۸۴

سخن گزاف


سخن گزاف

فزونی عقل و شعور به بزرگی کله نیست
فراخی دل به گندگی شکم نیست
بزرگی جثه نشانه بلوغ فکری و اخلاقی و جنسی و ... نیست
سیما و ظاهر انسانها لروما نشانه شخصیتی نیست که خود شخص آن را در خود احساس می کند
بلکه شخصیتی است که خود شخص سعی در القای آن به دیگران دارد!
وجود و عقل و احساس و شخصیت واقعی و ... در باطن انسانها نهفته است
پس به ظواهر نگاه نکنیم

چهارشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۴

شهد خواب


شهد خواب

چشمانم همه بسته ولی هشیارم
افکارم همه خسته همی بی خوابم

سر به بالین سماء بگذارم
بدنم در خواب است، روحم بیدار

تک تک ثانیه ها را شمرم
آه! زمان چه به کندی گذرد، به!

وقت بیداری من در سحر است
دم پیشانی تابناک آن قمر است

روزها در پی دوستان و شبها در خلوت یار
فرصتی دیگر نیست روزها در گذر است

شب و آن ظلمت خوفناکش
به ز این روز و روشنایی دلگیرش

فکری بلند، زبانی پرخواهش، چشمانی اشک آلود
قصه ای طولانی، دلی خسته و روحی شرمنده

من در این بادیه همچنان بی تابم
تو به من زجر بیابان بچشان

شهد خواب زکام دل من بگرفتی
قلب تنهای مرا دو چندان ساختی

عقل و هوشم را تو به هم قاطی کن
یا که زین ره سوخته مرا راهی کن