‏نمایش پست‌ها با برچسب آینده. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب آینده. نمایش همه پست‌ها

دوشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۶

سکوت اختیار


قدم زنان به سوی هدف
آوایی تورا ازدور خواند
غرق در افکار حاشیه
توجه ات جلب نشود
تمرکز، تحلیل و دوباره ادامه
این بار از بلندای خواندت
چشمانت بسته است
روح سرگردان اجابتش کند
همچنان به سوی هدف
نگاه نگار از پشت پلک
هدف رفتن نه، جهت باشد
صبر کنی برای لذت گذرایش
شاید از ابدیت آمده ست
فرمان حرکت صادر شود
اینجا قرار من نیست
آرامم در انتظار است
آهسته همراه او شوی
شوق دل کندن از مسیر
توهم ذهن را ارضا نکند
سکوت تفکر خوابش کند
گویی آینده اختیار کنی
...

سه‌شنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۶

گذشته حال آینده



گذشته حال آینده

در میان برفها
قدمهای استوار برمی داری
کودکان خیال را بینی
قدم بر جای پای تو نهند
در افق نگری
دوستانی در راه مانده
حال قدری از تو فاصله گرفته اند
بی اعتنا گامی به جلو برمی داری
آرام آرام فرو می روی
ناگاه مردی آید که دست به سویت دراز کرده
و چراغش دوردستها را روشن کرده
خیز بر می داری
چشمانت را می بندی و باز می کنی
خورشید طلوع کرده
و مرد تاریکیها ناپدید شده است.