جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۸۹

نظر کوته من


دنیای ایرانی مملو از تنگ نظری و کوته بینی!
از بدو تولد ایرانی چشم دیدن ایرانی ندارد!
نابغه عالم که باشی اگر ایرانی هستی در ایران چیزی نیستی! نتیجتا کار گروهی = صفر!
نهایتا اصلا نابغه و نخبه ای وجود ندارد و همه معیوبیم و عیبجویی میکنیم و آنقدر عیب هم را به رخ هم میکشیم تا ارزش یکدیگر را پایمال کنیم و خودمان باورمان شود که هیچ هستیم!
این سرنوشتی است که باعث گسستگی ایرانیان و تزلزل انسجام ملی شده است،

و تو ای خواننده ایرانی اگر باهوش تر می بودی خودت زودتر به این نتیجه می رسیدی!!؟

پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۹

اصل بقای عشق و مادیات


اصل بقای ماده و انرژی

مجموع عشق و پول و قدرت ثابت است!
مردها از قدرت و پول بهره بیشتر برده اند و زن ها از عشق.
افسانه توشیشان به نوعی در مورد این توازن بود که در آن پس قدرتمند شدن و پولدار بودن تنها مهر مادری بود که توشیشان را اغنا کرد.
برخی متریالیست ها مجموع قدرت و پول را ضریبی از عشق میدانند ولی براستی میزان عشق در جهان به مراتب بیش از حد مادیات است و نمونه آن از لطفی است که پدر و مادر در حق فرزندان خویش کرده اند و تنها گوشه از عشق ذات الهی است که در وجود مادران و پدران دمیده شده است.

دوشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۹

دیاک مدرنیته


مشکل اصلی آدم های مدرن

عدم اولویت بندی انجام اعمال
عدم زمانبندی برای انجام
همه چی نا آرومه
افزایش لحظه به لحظه استرس
تحمل ناپذیری پایین
عدم تشخیص ارزش واقعی
پیچیده تر کردن واقعیت پیچیده


شنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۹

همدم عزلت


نام تو نگارنده اتیه ست بر حضور ذهنم
عشق تو زاینده زیباییست در ساز وجودم

افکار تنهایی مرا تو شدی هدفنما
مه این خورشید خموش شدی دمیا




چهارشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۹

ارزش انسان


اصالت و نجابت انسانها به فرهنگ و قومیت نیست. انسانها ممکن است در عرصه ها و مکانهای خاصی (شامل فرهنگ) بزرگ شوند ولی تنها عده معدودی به بد و خوب رفتارهایی که می آموزند فکر میکنند.

به نظر رسد که متانت شرط شروع سخن است و الفاظ رکیک به هیچ عنوان جایز نباشد. حد و حدود بحث را از مخاطب بایستی دریافت و هرگز پا فراتر ننهاد. حتی ادبیات صحبت بایستی با ادبیات صحبت مخاطب مشابه باشد نه خودمانی! صحبت از کمالات انسانی زیباست و در دل جاودانه و نه صحبت از سخنان سبک زودگذر.

خورشیدا از دوران اوج کلام فاصله گرفتی، شاید که در خلوت دل یاد خدا را فراموش کرده ای

جمعه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۹

دل مرده یار

خیالم تو ای اسوه نجابت
چه کنم کنی مرا اجابت

بخشنده ترینی تو به خطاهای کلامم
دریای معرفت وجودت ززخم زبانم

شرمنده حسن رویت هستم
گر افسار تحجر بر خویش بستم

سالی تو مرا ز خویشتنم ران
تا گر که شوم به ز تن جان

دل مرده شوم من ز فراقت
تا که باز زنده شوم ز نگاهت

ندانم، ارزشی باشد در عالم
کان را من نیابم در خیالم

جمعه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۹

رویش نقش خیال

زاده بهار سبز، خیال
زاده فروردین، خیال
محبوب دل بی غش خیال
صبای دشت و دمن خیال
وان عشق بی هوس خیال
التماس قلب خورشید خیال
زایش کمال عاطفه ها، مبارک بر خیال

سه‌شنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۹

عقد ابهام


مجموعه ای از آموزه های بدون شهود و تجربه به عنوان جزئی از تخیل و ارتباط آن با آموزه های ادراکی به عنوان تدرک تعبیری از دین و سواد هر آموزه یا اطلاعات دریافتی از طریق حواس.
فوتون ها بر چشمان ای کاش استقلال میداشتند تا ذهن بشر آلوده همبستگی بین آنها نشود.
زمانی بدان دلخوش بودیم که چه جهان متنوعی است از خبرهای باحال چه به آن نیندیشیده بودیم که آنچه بینیم تنها نوری است که از ماده صاتع میشود و بس.
عصری که از آن به اطلاعات یاد میشد حال مبهم تر از قبل است!
تعارض به پایه های امکانی عقاید به وجودی عقاید تبدیل شده!
دنیای امروز دنیای تضاد اعتقادات است.

دوشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۸

No More Sorrow


گمشده ای در میان دروغ ها
تاریکی حیران در بین فروغ ها

عکس روبان داری در قاب
دنباله دار آرزومندی ناب

چنان قرض کرده زمان
چنین معامله با جانان

خیانت حلقه زده بر گریبان کینه
زبان در کام، نفس حبس در سینه

پایان ساحت جولان
مرگ تدریجی بی فغان

آخرین فرصت تکرار اشتباه
اشک سوخته در تمنای یک آه!


شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۸

صبحی دگر



این مه چه خیالی است که همه فکر خورشید در آن است
وین عشقش چه سمائی است کز هر سو بی کران است

---

دلاکهدنبالرضایخاطرديمنباشد
چراکهخندهاشباعثخندهمنباشد

گرآزارمخیالمهماناخویشآزردهام
چراکهگریهاشباعثگریهمنباشد

---

ساعت قلبم بدست تو هرگز نخوابد
گر نگاه نافذت هردم برش بتابد